تحلیل بنیادی قسمت سوم
صفحه سوم
دومین روش تحلیل صنایع از طریق توانایی عملیاتی آنها در رابطه با کل اقتصاد است، به این معنی که برخی از صنایع در طی دوران رکود عملکرد ضعیفی دارند، در حالی که برخی دیگر از صنایع داراي عملکرد خوبی میباشند. عملکرد بعضی از صنایع مطابق با چرخه تجاري و با توجه به وضعیت تجاري و اقتصادي بهبود یافته و یا وخیم می شود. بسیاري از سرمایه گذاران به دنبال شرکتهاي در حال رشد هستند. در صنایع در حال رشد انتظار می رود سودهاي سهام بدون توجه به شرایط اقتصادي خیلی بیشتر از میانگین کل صنایع باشد. صنایع دارویی، تلویزیون رنگی، تجهیزات اداري و کامپیوتر در گذشته از جمله این صنایع بودهاند. در دهۀ 1980صنایع در حال رشد شامل صنایع مهندسی ژنتیک، میکرو کامپیوترها واابز ر جدید پزشکی بودند. در حال حاضر و حتی در آینده صنایع ربات ها از جمله صنایع در حال رشد بوده و خواهند بود. یکیاز اهداف اولیه و اساسی تحلیل اوراق بهادار شناسایی صنایع در حال رشد در آینده نزدیک و دور است.
در طرف مقابل صنایع در حال رشد، صنایع تدافعی قرار دارند که کمتر تحت تاثیر رکود و تغییرات اقتصادي هستند.
صنایع غذایی نمونه مناسبی از این نوع صنایع می باشد. مردم همیشه به غذا نیاز دارند و بدون توجه به اقتصاد باید نیازهاي غذایی از قبیل نوشیدنی ها، گوشت، لبنیات و غیره را بر آورده سازند. کالاهاي عمومی را هم میتوان جزء صنایع تدافعی به حساب آورد.
صنایع ادواري، صنایعی هستند که تغییر در آنها زیادتر است به این مفهوم که عملکرد آنها در شرایط رونق اقتصادي خوب
بوده و در شرایط رکود اقتصادي نامناسب می باشد. کالاهاي بادوام مثال خوبی از محصولاتی هستند که شامل صنایع ادواري می شوند. براي مثال محصولاتی همچون خودروها، یخچال ها و استریوها ممکن است در زمان رونق اقتصادي با استقبال خوبی مواجه شوند ولی در زمان رکود این چنین خریدهایی ممکن است در اولویت دوم خریداري قرار گیرد، براي اینکه مشتریان می توانند هنوز از محصولات مشابه قبلی که خریداري کرده اند استفاده نمایند. برخی از صنایع نیز صنایع ادواري معکوس هستند که روند آنها مخالف با روند وضعیت اقتصادي است. صنعت معادن طلا نمون هاي از این صنایع است.
این سه طبقه بندي از صنایع برطبق شرایط اقتصادي مجموعه کاملی از یک طبقه بندي نیست. طبقه بندي هاي دیگري نیز امکان پذیر و منطقی هستند. براي مثال صنایع حساس به نرخ بهره معمولاً نسبت به انتظارات مربوط به تغییرات نرخ بهره از حساسیت برخوردار هستند. صنایع مربوط به خدمات مالی، بانکداري، دارای یهاي واقعی مثا ل هاي واضحی از صنایع حساس به نرخ بهره هستند. صنعت ساختما نسازي مثال دیگري از این نوع صنایع است.
این طبقه بندي ها چه کاربردهایی براي سرمایه گذاران دارد؟ براي پیش بینی عملکرد یک صنعت در دوره هاي کوتاه مدت، سرمایه گذاران باید به دقت مرحلۀ چرخه تجاري و تغییرات احتمالی نر خهاي بهره را تجزیه و تحلیل نمایند. اگر اقتصاد به سمت رکود میل نماید، صنایع ادواري احتمالاً بیشتر از سایر صنایع تحت تاثیر قرار خواهد گرفت، در صورتی که صنایع تدافعی کمترین تاثیر را خواهند پذیرفت. براساس این چنین راهنمایی هایی سرمایه گذاران می توانند تصمیمات بهتري در خصوص خرید و فروش اتخاذ نمایند. همچنین، یک پی شبینی در خصوص افزایش نرخ بهره، تاثیرات منفی بر روي صنعتهاي پسانداز و وام دهی و صنعت ساختمان سازي خواهد داشت، در صورتی که یک پیش بینی در خصوص کاهش نرخ بهره تاثیر برعکسی خواهد داشت. عبارات فوق اهمیت تجزیه و تحلیل بازار را به طور مضاعف نمایان می سازد. سرمایه گذاران نه تنها قبل از اقدام به سرمایه گذاري نیاز به فهمیدن وضعیت اقتصاد و بازار دارند بلکه وجود چنین دانشی در انتخاب یا عدم انتخاب صنعت خاصی ارزشمند است.
§ مرحله سوم؛ جنبه هاي کیفی تحلیل صنعت
تجزیه و تحلیل گر یا سرمایه گذار باید چند ویژگی را که جزء عوامل کمی مهم صنعت هستند مورد بررسی قرار دهند. فهم این عوامل به سرما یهگذاران در تحلیل صنعت خاص و ارزیابی اف قهاي آتی کمک خواهد کرد.
- عملکرد تاریخی (گذشته): همانطور که می دانیم برخی از صنایع در بلندمدت داراي عملکرد خوب و برخی دیگر داراي عملکرد ضعیف بوده اند. اگر چه عملکرد را همیشه نم یتوان براساس عملکرد گذشته پی شبینی نمود ولی با این حال هر صنعتی مسیري را طی میکند که نباید از آن غافل بود. صنعت سیمان در سال 1370و 1380در رابطه با سال مبنایعنی 1369 عملکرد خوبی داشته است. این وضعیت تا سال 1382 ادامه داشته است. سرمایه گذاران باید میزان فروش ورشد سود سهام و عملکرد قیمت گذشته (تاریخی) را بررسی نمایند. اگر چه گذشته را نمی توان به آسانی به آینده تسري داد با این حال اطلاعات سودمندي را ارائه میکند.
- رقابت: شرایط رقابتی موجود در یک صنعت می تواند اطلاعات مهمی در خصوص ارزیابی آینده ارائه نماید. آیا در نتیجه کنترل مواد اولیه، هزینه هاي سنگین احداث کارخانه، سطح تولید مورد نیاز براي رسیدن به مرحله سودآوري و غیره، امکان ورود به صنعت جدید و رقابت با رقباي جدید وجود دارد.
مایکل پورتر مباحث مهمی را در خصوص استراتژي رقابتی ارائه کرده است که دربرگیرندة بررسی وضعیت رقبا در یک صنعت است. توانایی رقابت در یک صنعت تعیین کننده قدرت صنعت در حفظ بازدة بالاتر از میانگین است. این توانایی، به شانس بستگی ندارد، بلکه بازتاب عواملی اساسی است که به 5 عامل رقابتی مهم بستگی دارد:
1. تهدید رقباي تازه وارد
2. قدرت مذاکره ( چانه زنی) خریداران
3. تهدید محصولات یا خدمات جایگزین
4. رقابت میان رقباي موجود
5. قدرت مذاکره (چانه زنی) عرضه کنندگان (تامین کنندگان) این پنج نیروي رقابتی، سودآوري صنعت را تامین می کنند براي اینکه این عوامل بر اجزاي بازده سرمایه گذاري تاثیر می گذارند. شدت هر یک از این عوامل تابعی از ساختار صنعت است.
- ارزیابی چشم اندازهاي آتی صنعت: سرمایه گذاران علاقمند به عملکرد مورد انتظار آتی صنعت هستند. آنها می دانند که این چنین برآوردهایی با مشکلات و تا حدودي با خطاهایی همراه است ولی در عین حال می دانند که قیمتهاي سهام تابعی است از پارامترهاي مورد انتظار و مقادیر شناخته شده. بنابراین سرما یهگذاران بایستی چه کاري انجام دهند؟
معمولاً سرمایه گذاران تمایل دارند صنایع را در زمینه هایی همچون تحلیل بازار، که در فصل قبل در مورد آن بحث شد، ارزیابی نمایند. سرمایه گذاران علاقمند هستند بتوانند سود مورد انتظار صنعت و ضریب فزاینده مورد انتظار را برآورده نموده و از طریق ترکیب آنها به یک مقدار معینی براي تخمین آینده دست پیدا کنند. با این حال، انجام اینکار چندان ساده نیست و مستلزم شناخت چندین رابطه و برآورد چندین متغیر است. خوشبختانه، براي کمک به سرمایه گذاران در تحلیل صنعت، اطلاعات مهمی به آسانی در دسترس قرار دارد. سرمایه گذاران باید در مورد منابع دست اول اطلاعات مربوط به صنعت و ماهیت اطلاعات موجود آگاهی لازم را داشته باشند.
یکی دیگر از روشهاي مناسب براي تحلیل صنعت بکارگیري مفاهیمی است که در اینجا به صورت کلی بیان میشود.
- براي تعیین عملکرد صنعت در دوره هاي کوتاه مدت (مانند یک سال) سرمایه گذاران باید سؤالات زیر را از خودشان بپرسند:
1) با توجه به شرایط فعلی و چشم اندازهاي آتی اقتصاد، کدامیک از صنایع احتمالاً سود خوبی را ارائه خواهند کرد؟
1) کدامیک از صنایع نسبت P/E خوبی خواهند داشت، یا اینکه نرخ بهره به چه سمتی سوق پیدا خواهد کرد و کدامیک از صنایع بیشتر تحت تاثیر تغییرات نرخ بهره قرار خواهند گرفت؟ در صورتی که سایر شرایط یکسان باشند تغییر در نرختنزیل خواهد شد.
2) کدامیک از صنایع بیشتر تحت تاثیر رویدادهاي بالقوه آتی ممکنه از قبیل مدیریت جدید، تورم جدید، تکنولوژي،
جدید، افزایش هزین هها و غیره قرار میگیرند؟
- براي پیش بینی عملکرد صنعت در بلند مدت، سرمایه گذاران باید سؤالات زیر را مطرح نمایند:
1. در دهۀ آینده کدامیک از صنعت ها استعداد و چش مانداز رشد را دارند؟ (در اوایل دهه 1980صنعت هایی از قبیل میکرو کامپیوتر، نرم افزار، ارتباطات از راه دور، چنین صنعت هایی بودند).
2. کدامیک از صنایع احتمالاً مشکلاتی را در تغییر از جامعه صنعتی به اقتصاد فنآوري اطلاعات خواهند داشت؟
مانند تجزیه و تحلیل اوراق بهادار، براي تحلیل صنعت ها نیز می توان از روش هاي مختلفی استفاده کرد. بسیاري از این روش ها از یک الگوي منطقی پیروي می کنند. براي مثال، اگر شما بتوانید به صورت منطقی کاهش تعداد رقباي یک صنعت را
پیش بینی کنید با یکسان بودن سایر شرایط میتوانند پیش بینی کنید که سودآوري شرکتهاي باقی مانده افزایش خواهد یافت.
- تجزیه و تحلیل شرکت
تحلیل بازار دلالت بر زمان مناسب جهت سرما یهگذاري در سهام دارد. تحلیل صنعت به منظور یافتن صنایعی با آینده روشن صورت می گیرد، بنابراین سرمایه گذار قادر به انتخاب شرکت هایی با آینده بهتر در محدودة آن صنایع خواهد بود. در ادامه تحلیل بنیادي پس از تحلیل بازار و صنعت، نوبت به تحلیل شرکتها میرسد. به همین منظور سرما یهگذار باید بر دو جزء مهم یعنی سودهاي تقسیمی و نرخ بازگشت مورد انتظار و یا به صورت بدیل، درآمد و نسبت P/E تحلیل آنها تکیه کند.